سلام بچه ها خوبین خوشین سلامتین
یه عزیزی پیام داده بود که چرا پست نمیزارم من قصد داشتم وبمو پاک کنم ولی به خاطر یه سری چیز ها پاک نکردم
دوستان بلاگیم برام دعا کنید از زندگی ناامید شدم زندگیم یکنواخت و بد شده
اصلا حوصله درس و ندارم سال اینده کنکور دارم ولی هنوز هیچی نخوندم
برام دعا کنید بتونم موفق بشم و خدا انرژی و توانی بهم بده
برام دعا کنید
دوستتون دارم
خوشبختی یعنی تشنه باشی ولی چون تو حرم امام حسینی روت نشه آب بخوری
خوشبختی یعنی گَردِ سفر به لباسای تنت باشه ،با اینکه عادت داری همیشه با لباسای تمیز بگردی ولی
چون مستحبه با همون لباسِ گردِ راه گرفته از هتل بری بیرون و راهی حرم شی ....
خوشبختی یعنی تو هتل خیلی گرسنه باشی ، درِ یخچال رو باز کنی و بعد ... آروم ببندیش بدون اینکه
چیزی بخوری ... آخه مستحبه گرسنه و تشنه بری زیارت ارباب...
خوشبختی یعنی وقتی داری تو بین الحرمین راه میری ، سرت پایین باشه ... تواضع کرده باشی ... خجالت
بکشی ... قدم هات آروم شده باشه ...خلاصه کنم "بنده وار" بری سمت حرم ...
خوشبختی یعنی وقتی از باب السلام رفتی تو حرم ، بیفتی به سجده : رسیدم کربلاااا الحمدلله
خوشبختی یعنی جمع کردن و تو چمدون چیدنِ وسایلی که یکی از مهم تریناش شال عزای محرم باشه...
خوشبختی یعنی شب تا صبح تو حرم بمونی ...
خوشبختی یعنی از کتابخونه های حرم زیارت ناحیه برداری ، از زبان امام زمانت روضه بخونی و این قدر
گریه کنی که دیگه چشات نوشته ها رو نبینه
خوشبختی یعنی هر بار که به پاسپورتت نگاه می کنی ، اشک جمع شه تو چشات بگی خدایا شککککرت !
خوشبختی یعنی خسته باشی .... خوابت بیاد ... تشنه باشی... گرسنه باشی ولی نخوای ... یعنی نتونی از
حرم ارباب دل بکنی و چند ساعت دیگه هم با همون حال بمونی تو حرم ...
خوشبختی یعنی نصفه شب بیدار شی از شدت خستگی و بی خوابی و ضعف تنت بلرزه ولی حتی یه لحظه
هم تو تصمیمت واسه رفتن به حرم شک نکنی
خوشبختی یعنی شب بخوابی خواب حرم ببینی ! صبح که بیدار می شی ، خودِ حرم رو
خوشبختی یعنی دمِ سحر بارون بزنه ... زیر بارون زل بزنی به پرچم سرخِ روی گنبد
خوشبختی یعنی بری رول تل زینبیه ،دقیقه ای هزار بار توی خودت بشکنی !
خوشبختی یعنی وسط دعاهات حتی به ذهنت هم نرسه که بهشت بخوای ! چون وسط بهشتی
خوشبختی یعنی وقتی داری جلوی ضریح دعا می کنی ، یهو سرت رو بیاری بالا ، ببینی زیر قبه ای و یاد
این جمله بیفتی :
السلام علی من الاجابة تحت قبته
خوشبختی یعنی ...
یعنی ... زائر کربلا شدن
به نام او که عالم را بر اساس « حساب » و « هندسه » آفرید . آری به نام او که همه چیز دنیا را بر اساس حساب استوار کرد و بر پایه هندسه نظم بخشید.
دوست خوبم سلام !
امیداورم روزهای زندگی ات سرشار از تلاشهای مثبت و منطبق بر خط راست در جهت رسیدن به خدای یگانه باشد .
بدان که« امید » را باید به منزله مرکزی دانست که کلیه امور بشری مانند دایره پیرامون آن می چرخد و« عمل » همان تلاش های مثبت اوست که او را به مقصد می رساند .
دوست من !
اگر« حساب عمرمان » را داشته باشیم « آدم حسابی » می شویم . بنابراین از حساب امور زند گی خود غافل نشویم چرا که ذات حق دائم به کار حساب مشغول است .
دوست خوبم !
هندسه شخصیت خود را با خطوطی منظم و راست ترسیم کنیم و فراموش نکنیم که یک انسان مسئول باید زندگی فردی اش را بر دو اصل منفی استوار کند تا زندگی اجتماعی و اقتصادی اش همواره براساس اصل مثبتی پایدار بماند : اول آنکه بیش از نیاز نخواسته باشد تا برای کسب آن خود را به خفت بیندازد دوم آنکه بیش از نیاز نداشته باشد تا برای حفظ آن در هراس بیافتد .
دوست عزیزم !
در زندگی خودآزادگی پیشه کن و فراموش نکن ؛آنانکه دل به « عرض » یک صندلی بسته اند در« طول » زندگی اسیر بوده اند .
دوست من !
در انتخاب دوستان و همنشینانت دقت کن و همیشه آنان را از میان دانایان و خردمندان برگزین زیرا خردمند با خردمند سازگار است اما نادان نه با دانا سازگار است نه با نادان دیگر چونانکه خط راست بر خط راست دیگر منطبق می شود اما خط ناراست نه بر ناراست دیگر منطبق می شود نه بر راست.
کاش مختصات کردارمان روی ربع اول همان طور می ماند و به سمت
ربع های دیگر نمی رفتیم.
کاش تابع گناهان مان نزولی باشد تا در یک جا بالاخره پایان پذیرد.
کاش لا اقل تابع گناهان مان این قدر پیوسته نباشد و حد اشتباهات مان
به بی نهایت میل نکند.
کاش از سخنان بیهوده و اعمال مکروهه که فراوان هم هستند،